معنی رئیس جمهور

فارسی به انگلیسی

رئیس‌ جمهور

Chief Executive, Commander In Chief, President

فارسی به ترکی

رئیس جمهور‬

cumhurbaşkanı

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

رئیس جمهور

رئیس جمهوری: مردمسالار


جمهور

‎ توده ی مردم، توده ی ریگ (اسم) توده گروه: جمهور حکما، بخش اعظم یک چیز معظم شی ء. جمع: جماهیر، حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت باشد و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود جمهوری. جمع: جماهیر.

فرهنگ عمید

رئیس جمهور

رئیس قوۀ مجریه در کشورهای جمهوری که مدت زمامداری و حدود اختیارات آن در کشورهای مختلف متفاوت است،

حل جدول

فرهنگ معین

رئیس جمهور

(رَ جُ) (اِ.) شخصی که از سوی انتخاب کنندگان مسئولیت اجرایی کشور را بر عهده دارد.

واژه پیشنهادی

رئیس جمهور شهید

محمّدعلی رجایی

فرهنگ فارسی آزاد

رئیس

رَئیس، سرور- کسیکه در رأس کار قرار دارد مثل رئیس دولت یا جمهور یا قوم- مافوق (جمع: رؤساء)

عربی به فارسی

رئیس الجمهوریة

رئیس جمهور


رئیس الحکومة

رئیس دولت (رئیس جمهور یا نخست وزیر)

ترکی به فارسی

رئیس

رئیس

معادل ابجد

رئیس جمهور

524

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری